شایان نجاتی ::
یکشنبه 85/11/8 ساعت 3:21 صبح
عکسی از خودم در صبح تاسوعای 1385 مهدیشهر
عکاس محمد نادعلیان که از دوستان خوب من هستند
(شایان نجاتی)
ذوالجناح آمد به ســــوی خیمه ها
گفــت زینـــب یـا اخـــــا وا اســـفا
این زبان بسته ســــــرش پایین و عـــریان آمده
اشک چشمش خون شده با قلب سوزان آمده
بی سوارو بی قرار... از ســمت دریا آمده
همچو رخش استوار...از دشت گلها امده
ذوالجناح اسب وفادار.....برادر گریه کن
سر به پایین آر و بهر.داغ زینب ناله کن
رنگ یال تو زخون ...گشته هـــمرنگ حنا
جای زخم نیزه ها بر گردنت وای ای خدا
ذوالجناح با من بگو از راس خونین حسین
باز گو از دشت غم از خـون رنگین حسین
آه و واویلا گل بستان.... قران کشته شد
مرد عرفان شاه دین نور ایمان کشته شد
(شایان نجاتی)
کلام مهربانی()