از اين پيش گلهاي سرخ وشقايقها و كبوتران و خورشيد را بينهايت دوست ميداشتم ،اما اكنون از اينها همه دل برداشته ام و تنها ترا دوست ميدارم اي سرچشمه عشق من كه در عين حال گل و شقايق و كبوتر مني
وقتيكه چشمان ترا ني بينم درد اندوه خود را فراموش مي كنم و چون ترا مي بوسم حس مي كنم كه بلكه شفا يافته ام . اگر سر خود را به سينه تو بگذارم نشاطي آسماني بر فراز سرم پرواز مي كند با اينهمه اگر بگويي (ترا دوست دارم)به تلخي خواهم گريست