سلام . امروز وبلاگ شما را به توصيه يكي از دوستام خوندم . خيلي قشنگ و زيبا مي نويسيد . دوست داشتيد به وبلاگ من هم سر بزنيد .
موفق و پيروز باشيد .
سلام
آپ مي كني خبر نمي ديديگه به كوچه پس كوچه در بره دري ما سري نمي زنيولي ما هنوز در به در رفقامون هستيممنتظر حضورت هستم
خوبي شايان جان؟؟
هرچند تا ما اول خدمت نرسيم!شما تشريف نمياري!
با اين حال خيلي مخلصيم!
شعر تونم بايد بگم قشنگ بود!درست بر عكس حال و هواي من!بازم مخلصيم!
يا علي
شايان جان سلام
متن ادبي و زيبايي بود در ضمن از زحمتي كه كشيدي سپاسگزارم
با من از يار بگو
با من از ريزش باران بهار
با من از سبزترين فصل نجيب
با من از سرخ ترين غنچه عشق
با من از باغ بگو
بابا دمت گرم لوگوي سايتمو نزاشتي كه هيچ لينك غروب عشق رو هم پاك كردي؟
سلام شعر خيلي قشنگي نوشتيد منو يادتون رفته شايان جان؟
برات ارزوي موفقت روز افزون دارم باي تا هاي
سلام دوست عزيز شايان جان كاملا اتفاقي به وبلاگت بر خوردم ولي ژشيمون نيستم واقعا شعراي زيبايي داري با مفهوم راستي اين شعر از خودتونه ؟
خوشحال ميشم منت سر ما هم بزارين منم اهل سمنانم
..................................يا علي...........................
.
سلام شايان عزيز
ممنونم كه اومدي. خوش به حالت كه ذوق شعر گفتن داري.هرچند خيلي اهل شعر نيستم ولي شعرت قشنگه .
تاحالا فكر كردي چرا شاعرايي كه عاشق بودن شعرهاشون قشنگ تره. هميشه مهربان بمان.
احساسم شعر ميگويد شعر هايم دروغ و دروغ هايم شعر مي شوند وقتي خدا صدايمان كرد نشنيديم وقتي زندانيش كردند هيچ كس به ملاقاتش نرفت وقتي مرد شعر نگفتيم حالا
من مي گويم چرا به استقبال بهارم نمي ايي اما يادم رفته بود خدا مهربان است اما پاهايش را از او گرفته بودند
وبلاگ زيبايي بود لذت بردم
شايان عزيز،
مثل هميشه قشنگ بود. موفق باشي
سلام متن زيبائي بود
