ذوالجناح آمد به سوي خيمه ها
گفت زينب يا اخا....... وا اسفا
اين زبان بسته سرش پايين و عريان آمده
.
باز گو از دشت غم از خون رنگين حسين
آه و واويلا گل بستان.... قران کشته شد
سلام
شعر قشنگي بود خيلي
موفق باشيد