يه ستاره توي آسمون هفتم / مي زنه چشمک تلخو / مي ره سوي عشقه تازه / يه زميني وسط يه مشت نوشته / که بهش ميگن ترانه / بازم يادگار اون رو / مي بينه ... مي گيره همش بهونه / اون ستاره توي آسمون هفتم / نمي بينه چشم اين زمينيه خسته نفس رو / اون ستاره تو بودي هميشه مغرور / من زميني ، خاکي و خسته فراموش
سلام شايان جان
مثه هميشه كارت حرف نداشت
موفق باشي
ياعلي
تنهاي بي محتاج(شاعردريا)....................