• وبلاگ : شعر و احساس
  • يادداشت : پايان عشق
  • نظرات : 23 خصوصي ، 61 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + آرش 
    سلام قشنگ بود واقعا قشنگ بود.ولي تكراري،نه شعر شما منظورم داستان عشق و عشقبازي،دنيا خيلي جالبه براي اينكه وقتي تو يك نفر و دوست داري بهش نميرسي چون اون تو رو دوست نداره و يكي ذيگه رو دوست داره،و اين چرخش ادامه داره و همه تنها ميشن به خاطر همينم هست كه همه ما تنهاييم،خيلي راحت از عشقت بگذره،خيلي راحت بهت دروغ بگه و بعد از اينكه بهش ميگي دروغ گفتي قبول نميكنه با اينكه تو از همه چي خبر داري و بازم انكار ميكنه.اگه امكان داره زيبا ترين شعري كه در باب عشق گفتيد رو تو سايتتون بزاريد.عقده دل زياد دارم/براي كي برم بگم/ميخوام به آيينه بگم/اما،آيينه هام دروغ ميگن...