غزل : مصطفي مباركي از گچساران
ابر مي بارد اگر حوصله اي هست بياتا زمستان خدا گر چله اي هست بياطفل دل مستحق اين همه مهجوري نيستشهر را جمله بگو عاقله اي هست بياآنهمه زلزله الارض که مقصود خداستبه شتاب اجلم زلزله اي هست بياحاصل ثانيه ها جز من بيهوده چه بود ؟سال ها مرده اگر ثانيه اي هست بياروز آخر اگرم دفتر دل را بدهندکاغذ شرح دلم باطله اي هست بياخواب در چشم ترم بي تو حرام ابدي استکم ميان من و تو فاصله اي هست بياطالع غم چه شود ساعتي از دل برود ؟شرم بگذار اگر هم گله اي هست بيامن اگر خاک شوم زنده به ديدار شومتا به فرزند خدا سلسله اي هست بيا