من به پايان نمي انديشم من به طوفان نمي انديشم من به آغاز به رستن در نور روي سر شاخه نور من به پرواز اقاقي در خواب من به ماه شب تاب من به آبي و به سبز من به آرامش محض مي انديشم كه تو را مي برد از موج به اوج كه مرا مي برد از دور به نور من به صبح و سحر و فصل و طلوع من به پيوند و به لبخند و رجوع زير سقفي از نور زير باري از ياس در فضايي مطلوب رنگ حجم احساس مي انديشم من به آن رستن گلواژه ما از من و تو من به پيوستن با فردا ها از من و تو مي انديشم با تو پرواز به من نزديك است با تو آغاز يك آواز به من نزديك است