امشب اي آئينه در اوج زلالي آمدي
از كدورت خالي خالي خالي آمدي
بوي شبنم،بوي سبزه،بوي شالي مي دهي
سبزسبزي شايد ازراهي شمالي آمدي
از گذرگاه خيالم آمدي مانند پيش
ياكه اينبار از مسير بي خيالي آمدي
پيش چشمانت پناهي گرم دارم از گناه
اي همه آغوش از بس لاابالي آمدي
برخلاف سابق اي مصداقي از اوج غزل
بي تكلف،صادقانه ،ارتجالي آمدي
زيبا نوشتي شايان عزيز
موفق باشي
شايان عزيز سلام
ببخشيد كه اينقدر دير بهت سر زدم بي معرفتي منو ببخش
ولي وبت خيلي خوشگل شده قالبش خيلي نازه مطالبش هم كه مثل هميشه معركه هستش
هميشه سبز و جاري باي
شادي قرين دلهايتان باد تا ابد
سلام شايان جون
خسته نباشيد . نوشته هات روز بروز زيباتر و پراحساس تر ميشن
خيلي زيبا بود