sallam
kheili ghashang bood
به نام او
آس اول به شما خورد ، حاکم بازي شدين
حکم و دل کردين و از حکمتونم راضي شدين
دل تو يار تو و دل منم يار منه
توي دستم دل ندارم ، ولي هوادار منه
دل تو با دل ما رحم و مروت نداره
روي شاه خستهً ما ، آس پيک و ميذاره
اگه کُت شم ، بازيه عشقمو باختم به چشات
امتياز اولو ميدم ، ميميرم تو نگات
شما به شيش رسيدين هيچي نصيب ما نشد
شاه مست دوتا چشمات ، روي دستت پا نشد
ميشه اميد تو رو فقط تو يه جمله نوشت
فکر کردي ميام به جنگت ، فقط با يه سرباز خشت
دل تو شاه دل و رو دل ما سر مي زنه
به دلت بگو عزيزم ، آس دل دست منه
همه حکما دست تو ، بي بيِ ، بي دل واسه ما
همه دلها دست تو ، يه دل عاشق واسه ما...