SALAM
دستانم سرد بود حضور دستان تو به من آموخت که چگونه باشم و مرا سرشار از اميد کرد من همه چيز را در تو ديدم و تو نه تنها در دلم که در تک تک سلولهاي بدنم نفوذ کردي و بر تخت وجودم جلوس نموده و پادشاهي سرزمين مرا از آن خود نموديمن اندوه را گم کردم غم و درد و تنهايي رفت و هر آنچه از بي حاصليهاي زندگي در من بود به سبکي برق و باد گريخت
BE BLOG MAN HAM NAZARA HAHID DOST DARAM AZDOSTANI MESLE SHOMA KOMAK BEKHAHAM
MOTSHAKERAM