بي تو ...
بر تمام ديوار ها نوشتم نازنينم،
بي تو من آخرين برگ درختم ...
اما نه صدايت پاسخم داد،
نه نگاهت دل بيقرارم را قرار داد ...
گريستم ،
تمام شب را فرياد برآوردم،
آهاي مردم من گمش كردم ...
اما همه در خواب بودند ،
جز تو كه در تاريكي به من مي انديشيدي
سلام
بابا چرا اين روزا رو نمي بيني كه ما تند تند سر مي زنيم
يه گوشه چشمي هم به وب ما بنداز
خدا رو چه ديدي شايد وب ما هم رونق گرفت
خوبي؟؟؟
چرا آپ نمي كني؟؟؟
من آپم
يا حق
سلام خيلي زيبا بود شرمنده يه مدت نتونستم آن بشم
موفق باشي تا بعد باباي راستي به سحر لبخند كي اين ترانه رو گفتي؟
من ميشناسمش؟؟؟؟؟؟؟
دوياره سلام ...
http://future2010.blogsky.com
ببين من سر ميزنم ولي تو يه ذره سرت شلوغه(خوب برو سلموني كوتاهش كن)
ولي بازم دمت گرم
چرا اين قده دلتنگ
مگه خبريه اتفاقي افتاده
اگه مشكلي هست بگو شايان جون
به ما سر بزن
سلام شايان جان
خوبي؟؟؟؟؟
من آپ كردم
.....
.......
...........
ممنون از شعرت
هميشه كوتاه مي نويسي ولي قشنگ
ميگم خيلي با حاليا كه از من گلايه ميكني
من سراغت نميام يا شما ديگه مارو فراموش كر دي؟؟؟؟
به قول اخوان ثالث:
نه شگفت اگر بگويي كه مرا نمي شناسي
بلي اي بلا تو شاهي و گدا نميشناسي
به هر حال ما همچنان دوست داريم داداش سامان
موفق باشي
يا علي
آخر ين ستاره هستي توشب دلوا پسي ها
خواستنت پناه من شد
تو غروب بي کسيها
لحظه هر لحظه با تو
شب و روز من بهار يست
تو ديگه با من ميموني آخر قصه همينه
زيبا بود و ارامشي وصف ناپذير
اشعار و نوشته هاي شما قابل تحسين مي باشد
براي شما آرزوي بهروزي دارم
خدا نگهدار
مرسي كه سر زدي
من عشق را سرودي كردم سر سبز تر زباران
من عقش را سرودي كردم آبي تر ز دريا
من عشق را......
كاش عشق را قدرت توصيف بود
پسر كارت درسته
به من هم سر بزن
در ضمن اووووووووووووووووول