شایان نجاتی ::
پنج شنبه 88/6/12 ساعت 10:34 صبح
شب خسته ترین مردم، در کــوچه تنهایی
از جنس خود دردم، وقت است که باز آیی
*******
در وقـــت خوش بودن، من تشنه دیدارم
من لحظه تکرارم، چون چشم تو بیمارم
*******
تو راز خود عشقــی، من جنــــــس خود فریاد
من بی تو غریب هستم، در گوشه عشق آباد
*******
از خیسی چشـــمانت، گل داده گـــل ایثار
وقت است که ما با هم، تکرار شویم تکرار!
...............
(شایان نجاتی)
تقدیم به سامان عزیزم در سوئد
کلام مهربانی()