شایان نجاتی ::
دوشنبه 84/1/22 ساعت 9:54 عصر
امشب ای آئینه در اوج زلالی آمدی
از کدورت خالی خالی خالی آمدی
بوی شبنم،بوی سبزه،بوی شالی می دهی
سبزسبزی شاید ازراهی شمالی آمدی
از گذرگاه خیالم آمدی مانند پیش
یاکه اینبار از مسیر بی خیالی آمدی
پیش چشمانت پناهی گرم دارم از گناه
ای همه آغوش از بس لاابالی آمدی
برخلاف سابق ای مصداقی از اوج غزل
بی تکلف،صادقانه ،ارتجالی آمدی
جوا د زهتاب
کلام مهربانی()