شایان نجاتی ::
سه شنبه 84/9/8 ساعت 2:17 عصر
سلام دوستان گرامی و یاران همراه
اینبار یک شعر واستون می نویسم
به نام روزگار که می گن کیارش قمیشی
که بازم می گن پسر سیاوشه خونده
امیدوارم که خوشتون بیاد
وقتی رفتی باز هوا بد شد
روزگار از بدی بد تر شد
وقتی رفتی اسمون تر شد
گریه ابرا بدتر شد
گلا پژمردن وای گلا مردن
شاخه هاشون زیر پا خم شد
ابرا باریدن دلا پوسیدن
قفس قناری تنگ تر شد
این دلم مرده دستما خونده
صبح تا شب بهونه اورده
بی خبر مونده از همه رونده
قاصدک خبر نیا ورده
دیگه برگرد یا دیگه بس کن یا
دل من از غصه داغون شد
بی تو من خستم درها را بستم
همه جا واسم یه زندون شد
وقتی رفتی باز هوا بد شد
روزگار از بدی بد تر شد
وقتی رفتی اسمون تر شد
گریه ابرا بدتر شد
با تشکر شایان نظر یادتون نره
کلام مهربانی()