شایان نجاتی ::
چهارشنبه 84/2/7 ساعت 10:22 عصر
اسمان ابی برایم خیلی دور بود.
با نگاهی عاشقانه نگاهی به اسمان کردم
با چشمانم که زیباییها را دیده بود دوردستها را دیدم
تا شاید عشقی قلبی پناهگاهی بیابم
ولی اسمان فقط پر ابر خیالی بود
نه نگاهی به نگاهم افتاد و نه چشمی به چشمم افتاد
چشمانم از اینهمه ابر خیالی خسته شد
ناگهان قلبی به رنگ ابی از میان ابرها درامد
خیره زیبایی ان شدم
شاید ان قلب خدا بود و شاید هم فقط خیالی واهی.
من قلب اسمان را چه واقعی چه خیالی دیدم
قلب اسمان ابی بود
ونگاهش به ابی عشق.
کلام مهربانی()