خواهي که جهان در کف اقبال تو باشد خواهان کسي باش که خواهان تو باشد..سلامخيلي وقته كه به من سر نزدي
کلبه زيبايي داري همون طور كه قبلا گفتمبه من سر بزناميد وارم يادم بمونه دوباره بهت سر بزنمياعلياکسير عشق بر مس ام افتاد و زر شدم:..ديشب به سيل اشك ره خواب ميزدمنقشي به ياد خط تو برآب ميزدم
عشق آن چيزي است که در اوج خستگي لبخند را به لبانت بياورد.محتسب، مستي به ره ديد و گريبانش گرفتمست گفت: اي دوست اين پيراهن است، افسار نيستگفت: مستي، زان سبب افتان و خيزان ميرويگفت: جرم راه رفتن نيست، ره هموار نيستگفت: مي بايد تو را تا خانه قاضي برمگفت: رو صبح آي، قاضي نيمه شب بيدار نيستگفت: نزديك است والي را سراي، آن جا شويمگفت: والي از كجا در خانه خمار نيستگفت: تا داروغه را گوييم، در مسجد بخوابگفت: مسجد خوابگاه مردم بد كار نيستگفت: ديناري بده پنهان و خود را وارهانگفت: كار شرع، كار درهم و دينار نيستگفت: از بهر غرامت جامه ات بيرون كنمگفت: پوسيده است، جز نقشي ز پود و تار نيستگفت: آگه نيستي كز سر در افتادت كلاه گفت: در سر عقل بايد، بي كلاهي عار نيستگفت: مي بسيار خوردي، زان چنين بي خود شديگفت: اي بيهوده گو، حرف كم و بسيار نيستگفت: بايد حد زند هشيار مردم، مست راگفت: هشيار بيار، اين جا كسي هشيار نيست